فوتبال، سیاست و جامعهٔ سالم — فلُّ سَفَه
سه شنبه، ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ | 
Monday, 6 May 2024 | 
شماره: ۶۴۰
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی
درج: شنبه، ۱۹ آذر ۱۴۰۱ | ۹:۱۶ ب ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۱۹ آذر ۱۴۰۱ | ۹:۲۰ ب ظ
موضوع: ورزش

  • فوتبال، سیاست و جامعهٔ سالم

فوتبال چیزهایی دارد که می‌تواند سرمشق زندگی سیاسی باشد. آموزنده‌ترین سرمشق آن اخراج مربی است، هنگامی که مربی نتیجه نمی‌گیرد! باشگاه‌ها با مربیان قراردادهای کلان سه یا چهارساله می‌بندند و گاه پس از چند شکست پی در پی، پس از چند هفته یا چند ماه یا یکی دو سال، عذر او را می‌خواهند، بی‌آنکه قراردادش به پایان رسیده باشد، و به ناگزیر بقیهٔ حقوق او را نیز می‌پردازند و مربی جدیدی می‌آورند که معمولاً باعث زیر و رو شدن وضع تیم و گواه بر تصمیم درست مدیران باشگاه می‌شود. در کشورهایی که نظام‌های «مردم‌سالار آزاده» یا «لیبرال دموکرات» دارند این قاعده در تمام امور زندگی جاری است. چون قانون بازار و قانون زندگی این است: جلو زیان را باید گرفت، هرچه زودتر بهتر. بیهوده نیست که این جامعه‌ها پیشرفت می‌کنند. در این کشورها هیچ دولتی نمی‌تواند به مردم وعدهٔ سر خرمن بدهد، چون با بروز نخستین نشانه‌های شکست، تورم و بیکاری و فلاکت، اگر توجیه معقولی، مانند جنگ، نداشته باشند، می‌باید جای خود را به دولتی کاردان‌تر بدهند. و البته تغییر «دولت» نیازمند «تغییر نظام/رژیم» نیست، چون همه‌کاره «دولت» است نه «نظام» («سیستم») و «رژیم» در کار نیست. اما امان از کشورهای توسعه‌نیافته و استبدادی یا جبار و ولایت‌خواه و تمام‌خواه. زمین و زمان هم پایین بیاید یا بالا برود، «آن بالا» آب از آب تکان نمی‌خورد، جتی اگر مردم به خیابان‌ها بریزند و خواستار تغییر باشند. صدتا «دولت»‌ هم که به ظاهر عوض کنند، «رژیم» همان است. پنجاه سال هم که حکومت کنند، باز بهترین‌ سال‌هایشان یا همان سال‌های اول است یا سال‌های میانی. چیزی که محسوس است این است که همه چیز روز به روز بدتر و بدتر می‌شود. مردم از این همه بیداد به جان می‌آیند و به خیابان می‌آیند. اما «بالادستان» به یاری سربازان یا مزدوران و اراذل و اوباشی که با پول مردم مزد آنان را می‌پردازند زنان و مردان و کودکان را می‌کشند و می‌درند و خون را بر زمین جاری می‌کنند تا چند روزی بیشتر بر کرسی یا تخت خود بنشینند و از مزایای کاخ‌نشینی و عزت دروغین ریاست بهره ببرند. بیهوده نیست که فوتبال و دیگر ورزش‌های اجتماعی را غربیان و جامعه‌های مردم‌سالار آزاده اختراع کردند. هر «بازی» در هر جامعه‌ای گویای مناسبات جامعه‌ای است که در آن اختراع شده است. بنابراین شگفت نیست که چرا شرقیان شطرنج و چوگان و کشتی و تیراندازی و سوارکاری را اختراع کرده‌اند و نه فوتبال یا والیبال و بسکتبال و دیگر ورزش‌های جمعی را. گویا در شرق چیزی به نام بازی جمعی امکان ظهور نداشته است. بادا که تاریخ دگرگون شود. به امید روزی که همهٔ اولیای امور کشور را مردم به همان سادگی بتوانند تغییر دهند که پزشک یا آرایشگر یا خیاط یا آموزگار یا مربی خود را تغییر می‌دهند و نیازی به «انقلاب» برای تغییر زمامداران ابدی نداشته باشند. بزرگ‌ترین فساد در زمین «تغییرناپذیری رژیم» است. «اصلاح» تنها در جامعه‌ای امکان‌پذیر است که «رژیم» (نظام) نداشته باشد بلکه «سیستم» (نظام) داشته باشد. زیرا تنها چنین جامعه‌ای راه نیکیختی را می‌تواند با آزمون و خطا بیابد و بپیماید.   

شنبه، ۱۲ آذر، ۱۴۰۱



Telegram: @fallosafahmshk


آدرس دنبالک اين مطلب: http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=640
مشاهده [ ۶۷۷ ] :: دنبالک [ ۰ ]
next top prev
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / سه شنبه، ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9